حیا و ادب نزدیکترین یار شهید سلیمانی به روایت فرزند شهید همت
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۴۲۷۹۴
رفاقت ۲۴ ساله با سردار سلیمانی تنها نصیب یکی دو نفر از یاران و همرزمان ایشان شده است اما این افراد هیچ وقت جایگاه سرباز و فرمانده بودن را از یاد نبردند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فراخوان آثار هنری «یار سردار» با محوریت یار و همرزم سردار سلیمانی، شهید حاج حسین پورجعفری از بهمن ماه سال گذشته منتشر شد و هنرمندانی از سراسر کشور آثار خود را به این جشنواره ارسال کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این مراسم، حسین قرایی دبیر «یار سردار» در سخنانی گفت: همواره دنبال کارهایی میگردم که پشت میزی نیست. به نظرم آمد که کار شهید پورجعفری کار روی زمین ماندهای بود. ایشان بسیار مظلوم بوده و در همه کارهایی که به ایشان ختم میشود نیز مظلومیتی جدی وجود دارد. اگر شهید سلیمانی مظلوم است، شهید پورجعفری مظلوم مضاعف است.
وی اضافه کرد: باید دقت داشت که هر کدام از یاران و نزدیکان شهید سلیمانی که همراه با ایشان به شهادت رسیدند، سهمی در سپهر شهدایی دارند که البته در پرتو خورشیدی همچون حاج قاسم قرار گرفتهاند. از این روی بسیار مهم است که برای آنان کاری بکنیم. اخیراً خبردار شدم که یکی از دوستان کاری را برای شهید زمانینیا آغاز کرده است که بسیار مهم و خوب است.
قرایی با اشاره به آثار رسیده به این رویداد فرهنگی گفت: در این جشنواره ادبی، حدود 30 نفر با موضوع شهید پورجعفری شعر گفتند. البته این دوره از جشنواره دستگرمی بود و مطمئناً در دورههای بعدی با همت خوب شاعران، نویسندگان و دیگر هنرمندان رونق بسیار بهتری پیدا خواهد کرد.
در ادامه این مراسم، الهام نجمی شعری را خواند. این شعر براساس نامهای است که شهید سلیمانی قبل از شهادت خود به دوست و همرزم قدیمیاش نوشته است.
میان نامه نوشتی که من قرار تو بودم
چه چیز بهتر از اینکه همیشه یار تو بودم
رفیق، یار صمیمی، دو همزبان قدیمی
اگر که خوب عزیزم به اعتبار تو بودم
حریف خستگی و غصههای قلب نجیبت
همیشه همنفسات یا که غصهدار تو بودم
نشانی تو شدم ای نشانی روشنی عشق
هزار شکر رفیقم که پای کار تو بودم
تمام عمر کنارت میان جبهه و سنگر
زمانه دید مرا هم که از تبار تو بودم
همیشه چشم به راه و در انتظار شهادت
چه خوب عاقبتی شد که در کنار تو بودم
در بخش دیگری از این جلسه، مهدی همت، پسر سردار شهید همت صحبت کرد. او ضمن نقل خاطرهای از شهید پورجعفری گفت: خاطرم هست که چند سال پیش شهید سلیمانی به من زنگ زد و قرار شد که همدیگر را ببینم. قرارمان برای صبحانه بود و به همین دلیل کلهپاچهای خریدم و به دفتر شهید سلیمانی رفتم. وقتی که بساط صبحانه را پهن کردیم، حاج قاسم به شهید پورجعفری گفت که بیایید و کنار ما با هم صبحانه را بخوریم، اما ایشان عذرخواهی کرد و گفت همراه بقیه دوستان صبحانه میخورم. شهید سلیمانی که اشک در چشمانش جمع شده بود، درباره ادب و حیا شهید پورجعفری به من گفت: 24 سال است که همیشه همراه من است اما هنوز هم با من سر سفره نمینشیند. باید بگویم که تاکنون نمونهای از ادب و حیای این شهید والا مقام را ندیدهام.
وی اضافه کرد: حسین بهزاد درباره فرماندهان گردان لشکر 27 محمد رسول الله کتابهای متعددی نوشت و وقتی از او دلیل این موضوع را پرسیدم گفت میخواهم با بیان کرامات این فرماندهان گردان نشان بدهم که فرمانده آنان یعنی شهید همت چگونه بوده است. به نظرم در مورد شهید سلیمانی هم باید چنین کاری صورت گیرد. در حقیقت باید از کل به جزء برسیم. باید در ابتدا یاران حاج قاسم را بشناسیم و هر کدام را معرفی کنیم و از این دریچه به شهید سلیمانی نظر کنیم. مطمئناً خاطره و صحبت درباره این شهدا زیاد است.
عاطفه جوشقانیان شاعر دیگری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد.
افتاده تن ستارهها در این راه
تا باز شود مسیر پابوسی ما
ای شام تو را به صبح خواهند رساند
یاران کنونی اباعبدالله
خودت سپاهی و سرباز و لشکرش بودی
میان معرکهها تیر آخرش بودی
بپاش گرمیات ای نور، سخت ایمان داشت
به مهر و عاطفه تایید باورش بودی
زلال و ساده و شفاف مثل آیینه
رفیق، یار صمیمی، برادرش بودی
همیشه مخزن الاسرار قصه سردار
گزاف نیست که تو نیم دیگرش بودی
چه وعدهها همه دادند و زیر آن زدهاند
چه قولها که ندادی و برسرش بودی
نخواست بیتو به سوی حسین پر بکشد
تویی که در همه جا یار و یاورش بودی
در این مراسم همچنین غلامعلی کویتیپور قطعهای را به صورت زنده خواند و محمدعلی پورجعفری فرزند شهید پورجعفری نیز به بیان خاطرهای از پدرش پرداخت.
مرتضی امیری اسفندقه، آخرین شاعری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد. او پیش از شعرخوانی خود ضمن تحسین صدای غلام کویتیپور گفت: همه بخشهای مهم تاریخ در همه جوامع توسط هنر به نسلهای بعد منتقل کرده است. در میان هنرها، شعر، ادبیات، سینما و ... حضور داشتند اما صدا چیزی دیگری است. چه زیبا گفت حافظ که فرمود: «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر، یادگاری که در این گنبد دوار بماند» شعر هر چه قدر هم که ناب باشد باز هم ناز صدا را میکشد.
وی یکی از سرودههای خود را به شهید سلیمانی تقدیم کرد. او قبل از خواندن شعر خود گفت: بسیار خوشحالم که توفیق رفاقت با شهید سلیمانی را پیدا کردم. با اینکه هر دو اهل کرمان هستیم هیچ وقت فکر نمیکردم که با ایشان رفاقت پیدا کنم، اما در بیت حضرت آقا با ایشان رفیق شدم.
در انتهای این مراسم، برگزیدگان این رویداد ادبی معرفی شدند.
فائزه زرافشان، رتبه اول
سمیه تورجی، رتبه دوم
مهرداد مهرابی، نفر سوم
الهام نجمی و عاطفه جوشقانیان، شایسته تقدیر
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: حوزه هنری شهید همت سردار قاسم سلیمانی حوزه هنری سردار قاسم سلیمانی شهید پورجعفری شهید سلیمانی تو بودم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۴۲۷۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
«موسیو کمال» داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم است. او بعد از مسلمان شدن در جنگ تحمیلی ایران شرکت میکند.
به گزارش مشرق، بهزاد دانشگر با کتاب «موسیو کمال» به نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران میآید. این کتاب داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم. او بعد از مسلمان شدن برای تقویت باورهای دینی خود به ایران سفر میکند، در قم درس طلبگی میخواند و در آخرین روزهای جنگ تحمیلی به آرزوی دیرینش میرسد و میشود تنها شهید اروپایی دفاع مقدس.
در بخشی از این کتاب میخوانید:
«گفت: مادرت برات بمیره! پس تو چرا هیچ زنی دنبال تابوتت نیست قربونت برم؟!» یکدفعه انگار همه ساکت شدند. نفس نمیکشیدیم انگار. به خودمان آمدیم. همهمان مرد بودیم. یک تعدادی سیاه آفریقایی. یک تعدادی با جثههای ریز مالزیایی. چندتایی سرخ و سفیدِ ترک. بقیه هم ایرانی؛ اما همه مَرد. بعد یکی از بین جمعیت در آمد گفت: مادرش مرده خانوم. اگه نمرده بود هم، نمیتونست بیاد بالا سر بچهش. همه کسوکارش فرانسهن. زن زیر لب ذکری گفت و بعد گفت: پس برید اونطرف تا من بیام بهجای مادرش براش گریه کنم.»
«ژروم ایمانوئل» معروف به «کمال کورسل» ۹ آوریل ۱۹۶۴ در پاریس از مادری فرانسوی و پدری تونسی چشم به جهان گشود. پدرش با نام محمد از مهاجرین تونسی بود که برای کار به فرانسه آمده و در همانجا ماندگار شده بود. ژروم به تبعیت از مادرش آیین مسیحیت را برگزیده بود. وی در دوران نوجوانی سفری به تونس داشت و در آنجا با اسلام آشنا شد و در سن ۱۷ سالگی به دین مبین اسلام و مذهب اهل تسنن گرایش یافت.
شهید کورسل، مسیر طولانی از پاریس تا مرصاد، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر را در هفت سال طی کرد و نامش به عنوان تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ثبت شد.. مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای علیبنجعفر (ع) قم، قطعه ۱۸ ردیف دوم قرار دارد.